Saturday, March 24, 2007

نوروز مبارک باد

چند روزیه که ميگن بهار اومده! اولين بهاريه که نمي تونم اومدنشو احساس کنم. شايد دليلش اين باشه که اينجا هميشه سبزه. تنها تحولي که در محيط اطرافم ديدم، شکوفه زدن چهار درخت نزديک دانشکده بود. اما حدود يک ماه پيش!!! شايد هم بيشتر! عکس زيبايي از اونها که شاهکار دوربين جديدمه براتون گذاشتم. (حتماً اگه قصده خريد دوربين High Zoom دوربين Nikon Coolpix S10 رو فراموش نکنين)



ساعت نه شب، سه ساعت به تحويل مونده بود که تصميم گرفتيم یه مجلس سه نفری داشته باشيم. تازه قبلش بايد مي رفتيم خونه و شام مي خورديم و نماز مي زديم. خلاصه سه ربع مونده به تحويل جمع شديم و سفره هفت سيني چيديم به ياد موندني! راديو سراسری ايران که شلوغ بود و کانکت نمي شد. به ناچار مجبور شديم به خزعولات بي بي سي بسنده کنيم. اونم تو اولين لحظات سال!

سفره زير سفره وحيدجان (وضعيت تاهل: +) در ليسبون پرتغال!



اين هم سفره شهاب عزيز (وضعيت تاهل: توضيح کافي در شکل آمده است) به همراه عزيز دوردونشه.


و در نهايت سفره ما (من+کاوه+محمد) (وضعيت تاهل: سبک نوشتاري داره داد مي زنه ديگه)


اين وضعيت تاهل سکه ايه که دو رو داره و جالبه که اکثر آدمها اونورشو آرزو مي کنن و همه تقصير ها رو گردن اينورش ميندازن!

يکي نيست بگه آخه تنبل! وضعيت تاهل چه گناهي کرده؟ حسشو نداري، ميندازی گردن اون! شده استکبار جهاني. همه کاسه کوزه ها بايد گردن اون بشکنه!

سال نو همگي مبارک باشه! ان شا الله که سالي پر از خير و موفقيت و تندرستي پيش رو داشته باشين.

Thursday, March 15, 2007

قسمت دوم Galway اردوی

پس از برنامه نسبتاً سريع صخره های Cliffs of Moher، بازديد از غار Aillwee را در برنامه داشتيم. اين غار تقريباً ميشه گفت که مشهورترين غار ايرلند به حساب میاد و طبق اين چيزي که اينجا نوشته در عرض 15 سال اول پس از کشف غار يک ميليون بازديد کننده داشته! کاش ما هم از اين آمار ها براي عليصدر داشتيم!

دهانه غار مثل غارهاي توريستي خودمون تو ايران تبديل به بازار صنايع دستي و سوغاتي هاي ايرلند شده بود. تصميم داشتم یه پست جدا برای صنايع دستی ایرلند بزارم، اما خب ديدم نمیشه از اين سفرنامه حذفش کرد.



















عروسکهايي که مي بينين تمام نقاط توريستي ايرلند دیده میشن و بخش عمده ای از اونا انواع مختلف گوسفند هستن. گوسفند علامت رسمي کشور ايرلنده و الحق و الانصاف گوسفندهايي که اینا دارن هیچ جای دنیا لنگشو نمي تونين پيدا کنين. فقط همين جا کوتاه بگم که يکي از دلایلی که گوسفند های ايرلند جزو خوشبخت ترين موجودات کره زمين هستن، اينه که حتی یه دونه گرگ هم نمیشه تو این جزیره پیدا کرد!

نورپردازی های داخل غار به نحوي بود که توسط راهنما کنترل و روشن و خاموش مي شد و اين امر به جذابیت های غار افزوده بود. نکته جالب ديگه وجود آبشار زيبايي داخل غار بود که یه دوربين SLR مي خواست تا مي شد عکسشو گرفت.

حالا خيلي هم تو سر غار بيچاره نزنيم. ظاهراً خيلي قديميه! از حرفهای راهنما اونقدر يادمه که غار در سال 1944 توسط چوپاني کشف مي شه که دنبال سگش بوده و سگه هم دنباله یه خرگوشه! و خلاصه از اونجا سر در ميارن. اما کشف غار یه چهل سالی تو سینه چوپانه مي مونه و در سال 1973 تازه وجود چنين غاری علنی ميشه. عجب سعه صدری داشته چوپانه! (اين لغت "سعه صدر" یه زموني تو ديکته جماعتي رو زمين گير مي کرد!)

اما یادمه که تو ايران همون غار عليصدر یا غار هاي ديگه اي که با بچه های گروه کوه صعود یا سقوط! داشتيم، حال و هواي جمع به گونه ديگري بود و کمترين صدايي که مي شد شنيد، صداي کلاغ (غار یا قار با لحن تعجبي) بود. اين بیچاره ها مثل بچه آدم سرشونو انداخته بودن پایینو و عکس مي گرفتن. گهگاهي يکي دو تا از ايتاليايي ها صدای صوتشونو امتحان مي کردن!

عکس های زيبایی از داخل غار رو اينجا گذاشتم (1و 2 و 3). همين جا از دوستاني که خط پر سرعت ندارن برای حجم زياد عکسها عذرخواهی کنم. تبديل کردن عکسها به فرمت کم حجم واقعاً وقت زيادی می گیره.

و اينم عکس دسته جمعی از بچه ها بيرون غار!